خلاصه کتاب:
نفس، دختری با روحی مقاوم، در دل سختیها ایستادگی میکند. یک پیشنهاد غیرمنتظره از سوی رئیس شرکت، او را وارد دنیایی تازه میکند؛ دنیایی پر از تصمیمهای مهم، شناختهای جدید و آزمونهای درونی. این سفر، نفس را به نسخهی قویتر و روشنتری از خودش تبدیل میکند.
خلاصه کتاب:
او دختریست با صفای دل و چهرهای چون طلوع خورشید؛ پاک، نجیب، و بیتجربه. پسری با گذشتهای تاریک و نیت انتقام، از او برای رسیدن به هدفش استفاده میکند. ازدواجی ناخواسته، برای حفظ آبروی خاندان، و عشقی که در دل این اجبار شکل میگیرد. اما در کنار زنی دیگر، آیا این عشق دوام خواهد آورد؟ و سرنوشت این دختر چه رنگی خواهد گرفت؟
خلاصه کتاب:
نگاهت مثل طوفانی مرا به سمتت کشاند، بیآنکه بدانم مقصد کجاست. در تاریکی، بیپناه شدم و هر تقلایی بینتیجه بود. آغوشت، به جای آرامش، مرا در خود پیچید و خفه کرد. و من، هنوز نمیدانم چگونه در این طوفان گرفتار شدم…
📚#مستی
✍️نویسنده : #فاطمه_کاکاوند
✨ژانر : #عاشقانه_اجباری
📄خلاصه :
مردی به اسم دیاکو درگیرو دار پس گرفتن اموالش دختری رو میدزده ک چند ساله زیر نظر دارتش...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ایرانیان رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.