دانلود رمان قمار از کریستین اشلی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نینا شریدن که بخاطر اتفاقی که برای برادرش افتاده، صدای برادرش را در ذهنش می شنود برای یک وقفه بین خودش و نامزدش به سفری به کوه های کلرادو می رود. قرار بود یک کلبه ی خالی در میان دل کوهستان باشد ولی وقتی به آن کلبه ی سحر انگیز رسید مردی بنام مکس آنجا بود که خودش را صاحب خانه معرفی کرد و اعلام کرد که اشتباهی در اجاره ی خانه رخ داده و از نینا خواست تا در دل شب و در میان کولاک به شهر برگردد ولی….
خلاصه رمان قمار
نمی دانستم چکار کنم و قبل از اینکه تصمیم بگیرم در باز برای این است که نشان دهد باید او را دنبال کنم، چند لحظه ای بیرون ایستادم. قمار سپس داخل رفتم و در را با پایم بستم، با پادری حصیری جلوی در از شر برف خلاص شدم و به اطرافم نگاه کردم. فضا کاملا باز و همه چیز از چوب های براق و جذاب بود. معمولا وبسایت ها که مکان هایی برای تعطیلات را ارائه می دهند همه چیز را بهتر از چیزی اینجا برعکس بود.
هیچ عکسی نمی تواند زیبایی اینجا را به تصویر بکشد. در سمت چپ، محوطه ی نشیمن مبل بزرگ عریض راحت قرار داشت که یک روکش پشمی رویش بود که طرف مبل بسمت پنجره بود. طرف دیگر یک صندلی دسته دار بزرگ قرار داشت که می توانستند رویش بنشینند (اگر ریزه میزه باشند) یک میز مربعی روستایی بین صندلی ها بود و یکی کوتاه تر ولی پهن تر جلوی مبل ها قرار داشت. یک چراغ رشته ای روی میز کوتاه تر قرار داشت.
که از شاخه ی درخت ساخته شده بود و فضا را روشن می کرد. یکی دیگر گوشه ی اتاق، کنار پنجره که بصورت شاخه های ضخیم تر و بلند تر با یک کلاهک برویش که از آنجا روشنایی بیرون میامد. شومینه، با دودکش سنگی مجلل که تا سقف A شکل ادامه داشت و چوب ها درونش با جلزو ولز می سوختند. یک طاق شاه نشین، جایی پشت میز که انتهایش یک صندلی چرخان مدل قدیمی و جلویش صندلی گهواره ای وجود داشت….
دانلود رمان رویاهای سرکش (جلد اول) از کریستین اشلی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سوفین یا فینی وایلد از پدر و مادرش یاد گرفته بود هر نفسی که میکشید یک گنج بود و باید به دنبال هر ماجراجویی برود که میتوانست پیدا کند. فینی این درس را وقتی پدر و مادرش در یک سانحه هواپیمایی جان خود را از دست دادند، به سختترین شکل ممکن یاد گرفت. ولی هیچ وقت آن درس را فراموش نمیکند. هنگامی که میفهمد یک دنیای موازی هست که هرکسی در آن یک دوقلو دارد، جادوگری را پیدا میکند که او را برای تجربه بزرگترین ماجراجویی عمرش به آن جا بفرستد…
خلاصه رمان رویاهای سرکش
منظره پیش رویم چشمانم را مسخر زیبایی مبهوت کننده اش کرد، دوباره نفسم را بیرون دادم و گفتم: «وای خدای من.» شگفت انگیز، باورناپذیر و شدیداً معرکه بود. در هر ساختمانی که بودم، کمی بالاتر از سطح زمین و در طبقه دوم بودم و آن بیرون در پیش رویم یک سرزمین عجایب زمستانی قرار داشت. شهر یا شهرستانی کوچک دامنش را گسترانده بود ودر پس زمینه شهر با فاصله نه چندان دور و نه چندان نزدیکی کوهستانی با قله های برفی سر به آسمان شب پرستاره کشیده بود. سرم از این پهلو به پهلوی دیگر
می چرخید و به همه چیز با دقت نگاه می کردم. بیشتر ساختمان هایی که می توانستم در آن نزدیکی ببینم یک طبقه بودند و روی سقف هایشان لایه ای از برف دست نخورده برق می زد، از بیشتر دودکش ها دود مستقیماً به هوا می رفت. پنجره های مشبک با شیشه هایی ضخیم شان با نور شمع می درخشید و نورش روی زمین برف پوش می تابید. قندیل هایی که از سقف ها آویزان بودند با نور شمع هایی که از پنجره به بیرون می تابید و نور مشعل ها برق می زدند. خانه ها تا زیر پنجره ها با چیزی تیره رنگ
ساخته شده بودند و از پایین پنجره تا بالا با موادی رنگ روشن که رگه های تیره در خود داشت . به نظر می رسید این ساختمان ها در برف کاشته شده بودند، خیلی زیاد بودند، بعضی ها حتی به هم دیگر چسبیده بودند. همین طور که تماشا می کردم متوجه شدم که هیچ نقشه کشی شهری ای در کار نیست. به نظر می رسید ساختمان ها در هر جایی ساخته شده بودند، این جا و آنجا. گذرگاه های باریکی در بین آنها قرار داشت، به خاطر برفهای فشرده شده، مشخص بود که خیلی هم پر رفت و آمد بودند. بعضی از این جاده ها باریک و…