ایران رمان
انلود رمان جدید ایرانی و خارجی
دانلود رمان رقصی‌ چنین‌ میانه‌ی‌ میدانم‌ آرزوست  سان از سان زینعلی

دانلود رمان رقصی‌ چنین‌ میانه‌ی‌ میدانم‌ آرزوست سان از سان زینعلی pdf بدون سانسور

دانلود رمان رقصی‌ چنین‌ میانه‌ی‌ میدانم‌ آرزوست از ساناز زینعلی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

طوباسادات، دختر یازده ساله‌ی آسد صادق حلاجی افتاده دست نامردی شوهرننه. نیمه‌شب پناهنده می‌شه خونه تاجر بزرگ تیمچه که به بزرگی و جوون‌مردی شهره‌ست و می‌شه کنیز مخصوص زن دخترزا و بیمارش. نجمه‌ خاتون که از حضور طوبا سادات احساس خطر می‌کنه، تصمیم می‌گیره اونو برگردونه به خونه‌ش…

خلاصه رمان رقصی‌ چنین‌ میانه‌ی‌ میدانم‌ آرزوست

چند بار دست لای موهایش کشید. باید با آقااسفندیار صبحت می‌کرد. بدون اجازه و مشورت او هیچ کاری نمی‌کرد. شیشهٔ تاکسی را بالا داد و تماس را برقرار کرد. صدای آقااسفندیار را که شنید با لحنی شاکی گفت: – آقا، سلام. آقا، من دیگه حریف اینا نمی‌شم. من می‌دونم پدیده کاره‌ای نیست، اون شوهر پفیوزش نمی‌ذاره این برام ماشین بخره. کلهٔ سحر پیام داده که از ماشین خبری نیست. چی‌کار کنم آقا؟ چه جوری پول بگیرم ازش؟ مکث اسفندیار طولانی بود.

پدرام که صدایی از جانب او نشنید، گفت: – آقا، شنفتین چی گفتم؟- مگه قرار نبود با دختره بریزین رو هم؟ – دختره؟! پدی… آهان! دختر اون یارو فرخه رو می‌گی، آقا؟ – آره. چی‌کارش کردی؟ – آقا، می‌گم خدا رو خوش می‌آد دل ببنده بهم بعد سر کار بذارمش؟ آهش دامن ما رو نگیره ذلیل‌تر از اینی که هستیم نشیم. لحن اسفندیار سراسر تحقیر و تمسخر شد: – ای جونم! رقیق‌القلب… مهربون… – مخلصیم، آقا! – تو نمی‌خواد فکر دل اون دختره باشی. از همون راهی که گفتم، می‌ری جلو.

فهمیدی؟ فرخ روی زن و بچه‌ش حساسه. باید اون‌قدر با این دختر وارد رابطه بشی که فرخ علاوه‌بر دخترش، کل اون زندگی رو پیشکشت کنه. – بـــله، آقا بـــــله. نوکرتم. وقتی مطمئن شد تماس قطع شده و آقااسفندیار صدایش را نمی‌شنود، فحشی رکیک نثارِ به اصطلاح خودش، ناموس او کرد و شمارهٔ روشنا را گرفت. بار اول که تماسش بی‌پاسخ ماند، ناامید نشد. دوباره تماس گرفت و باز هم جوابی نگرفت. نزدیک دانشگاه آزاد تهران مرکزی بود که کرایه تاکسی را پرداخت و پیاده شد…

دانلود رمان رقصی‌ چنین‌ میانه‌ی‌ میدانم‌ آرزوست سان از سان زینعلی pdf بدون سانسور

دانلود رمان انتهای اردیبهشت (جلد دوم)  سان از سان زینعلی

دانلود رمان انتهای اردیبهشت (جلد دوم) سان از سان زینعلی رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان انتهای اردیبهشت (جلد دوم) از ساناز زینعلی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

داستان زندگی دوتا از خواهرزاده‌های معینه که عاشق هم هستن (دخترخاله، پسرخاله) اما پدر دختره یعنی محیا، اجازه نمیده بهم برسن چون از کوهیار متنفره‌. علت تنفرش در خلال داستان مشخص می‌شه…

خلاصه رمان انتهای اردیبهشت

پرده را کشید. آب های نیلگون خلیج فارس زیر تیغ آفتاب تیرماهی میدرخشیدند. درست مثل فکری که در سر او میدرخشید. دست هایش را روی سینه چلیپا کرد و یک‌وری از بازوی راست تکیه داد به دیوار کنار پنجره و نگاهش روی مرغان هوایی که حلقه‌ وار روی آب می‌ چرخیدند ثابت ماند. آمده بودند به شکار صبحگاهی. مثل خودش که تمام شب را بیدار مانده بود به امید همین شکار صبحگاهی اما نه دستش و نه دلش همراه نمی شدند. انگار قرار نانوشته اش بود تا ابد محکوم کردن خودش. دست چپش را کشید بیرون و دو گوشه ی داخلی چشم هایش را

سمت بینی فشرد و با خرناسه ی میلاد، از بالای شانه، نگاهش کرد اما کوتاه و خیلی زود دوباره چرخید سمت دریا. پرده را رها کرد و برگشت. پشتش را به دیوار کنار پنجره زد و دست هایش را توی جیب شلوار راحتی اش فرو کرد. برای پسرخاله بودنش هم نمی توانست کمی دلشوره داشته باشد و بخواهد کمی انرژی مثبت بدهد؟! همین قدر که حق داشت! نداشت؟!خرناسه بعدی میلاد به برداشتن تکیه اش و رفتن سمت تخت خواب وادارش کرد. گوشی اش را برداشت و حین گذشتن از کنار تخت او، لگدی به پایش زد و صدایش کرد: شپش! چته خرناسه می کشی.

شبا می خوابی خرس درونت فعال میشه. میلاد گوشه‌ی چشمش را باز کرد و نگاهش کرد. خیلی زود پلک هایش روی هم افتاد و با صدای تحلیل رفته اما کشداری گفت: مثل تو که شب ها جغد وجودت فعال میشه. خواب نداری بشر؟ کوهیار منتظر ماند اینترنتش فعال شود و همزمان گفت: خواب منو تو هورتی کشیدی بالا. منم که مثل شما بی عار و عاطل و باطل نیستم. خرج سه تا لش افتاده گردنم از فکر و ذکر خوابم نمی‌بره! میلاد چرخید به پهلو و غرولند کنان گفت: بکش بابا! هتل مفتی که از داییت گرفتی! خرجتم که باباجونت میده…

دانلود رمان انتهای اردیبهشت (جلد دوم) سان از سان زینعلی رایگان pdf بدون سانسور

موضوعات
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ایران رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.