ایران رمان
انلود رمان جدید ایرانی و خارجی
دانلود رمان سرکش از رویا رستمی

دانلود رمان سرکش از رویا رستمی بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان سرکش از رویا رستمی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

وصل ۹ سال پیش عاشق شد… حاصل عشق نیکی شد و مردی که بدون فهمیدن از داشتن نیکی وصال را ترک کرد. ۹ سال گذشته. نیکی ۸ ساله است و وصال مردونه جور زندگیشو کشیده. پاشا، بعد از ۹ سال به ایران برگشته تا به عمه ی پیرش کمک کنه و کارخونه اش را بچرخاند. یک تصادف و ملاقاتی که برای وصالی که هنوز خاکسترهای این عشق رو به دنبال خودش می کشه. چیزی نیست که بیخیالش کنه…

خلاصه رمان سرکش

از ساختمان خارج شد و یکراست به سمت ماشین رفت… راننده پشت ماشین نشست و باغبان در را باز کرد. باید سری به کارخانه ی عمه اش می زد و همینطور شیرخوارگاهی که هر ماه نیمی از درآمد کارخانه به حسابش واریز می شد. پشت چراغ قرمز که توقف کردند پراید سفیدی کنارشان ایستاد. پاشا بی حوصله خیره ی راننده اش شد. یک زن جوان با نیمرخی زیبا اما… کجا قبلا او را دیده بود؟ فقط تا سبز شدن چراغ فرصت داشت یادش بیاید.. با انگشتانش در کف دستش ضرب گرفت… یادش آمد در همان هتل…

چشمان سورمه ایش… وصال… وصال… نکند خودش بود؟ – آقای پناهی؟ -بله قربان. -برو دنبال این پراید سفیدی که کنار دستته به جوری بزن بهش که شکل به تصادف ساده باشه، مقصر باشی یا نباشی مهم نیست فقط بکوب بهش… -اما قربان چرا؟ -کاری که میگم رو بکن ده برابر اون پراید بهش خسارت میدم، فقط هرجوری می تونی اونو مقصر بدون و ازش مدارک ماشینشو بخواه، اسم و فامیلشو ببین، می خوام بدونم نوشته وصال کریمی. -راننده با تردید نگاهش کرد. چراغ سبز شد. -برو دنبالش. راننده اطاعت کرده دنبالش رفت.

پراید در خیابانی پیچید… -تا خلوته بکوب به صندوق عقب. رئیسش مطمئنا دیوانه بود. سرعت ماشین را زیاد کرده و دقیقا وقتی که پراید بخاطر بی حواسی عابری روی ترمز زده ماشین آنها محکم به صندوق عقب برخورد کرد زن راننده به شدت به سمت شیشه ی جلو پرت شد.-حالا پیاده شو و یقه زنه رو بخاطر ترمز بیجاش بگیر. راننده پوفی کشید و پیاده شد. به سمت زن رفت نگران نگاهش کرد، در را برایش باز کرد و گفت: خوبین خانم؟ سرش کمی ضرب دیده و زخم کوچکی گل شده بود به گوشه ی بالای ابرویش…

دانلود رمان سرکش از رویا رستمی بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان بت سوخته از رویا رستمی

دانلود رمان بت سوخته از رویا رستمی pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان بت سوخته از رویا رستمی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

داستان روایتگرِ پسریست به نام هومن که ناخواسته قتلی را انجام می دهد و پسرعمویش پوریا، که برایش مثل برادر است قصد نجات اش را می کند… خانواده ی مقتول همه رضایت دارند جز دخترِ خانواده که خواهرِ مقتول است،هلن! پوریا برای جذب رضایت هلن وارد زندگیِ دخترانه ی او می شود تا با، بازی کردن با احساساتِ او رضایتش را بگیرد…

خلاصه رمان بت سوخته

پاهایش به زمین چسبید. صورتش خشک و سرد بدون اینکه حتی حواسش به اطرافش باشد به سمتش می آمد. اشتباه که نمی کرد؟ چشم هایش احیانا به یک عینک احتیاج نداشت؟ این دختر… آب دهانش را با صدا قورت داد. دست هایش کنار پاهایش مشت شد. لعنت به شیطان! این دختر فقط کمی مشابه اش بود. تا به او برسد دقیق نگاهش کرد. کمی بیشتر از حد شبیه بود. البته اگر از خال زیر لبش فاکتور می گرفت. دست مشت شده اش را در جیبش هل داد و خودش را لعنت کرد.

از کی اینقدر هیز شده بود که بروبر دختر مردم را دید می زد. پاهای سنگینش را کمی جابه جا کرد. دخترک بدون توجه به او در حال که سفت چادرش را گرفته، از کنارش گذشت. بوی عطر یاس می زد. دوبار نفس عمیق کشید. مسخره بود که با یک شباهت ظاهری اینقدر آشفته شد. -احمق نشو حسام. اعتماد به نفسش را سرجایش برگرداند و دوباره به خودش تشر زد. با قدم هایی محکم به سمت سربازی که جلوی در ایستاده بود رفت.

برگه ای که به او اجازه می داد این ساعت به ملاقات بیاید را به سرباز نشان داد و داخل شد. پول و پارتی دقیقا همین جا به کار می آمد. روبروی هومن که نشست محکم و توبیخ گرانه انگشت اشاره اش را به نشانه یک بالا برد و گفت: فقط یک ماه نبودم، یک ماه، چه گندی زدی که نمیشه هیچ رقمه جمعش کرد؟ بیشعور، به قد و هیکلت چاقوکشی میاد؟ تن صدایش را بالا برد و داد زد: نفله، از کدوم قبرستونی چاقوکشی یاد گرفتی که من نفهمیدم؟ زیر بال و پر خودم بزرگ شدی، کجا خطا کردم که…

دانلود رمان بت سوخته از رویا رستمی pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان شکنجه (جلد دوم) از رویا رستمی

دانلود رمان شکنجه (جلد دوم) از رویا رستمی رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان شکنجه (جلد دوم) از رویا رستمی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

اینجا در مورد برادر ونداد اسمش ویهانه ک با ی دختر شیطون و پرو اشنا میشه اوین بعد اوین (اسمش درس یادم نی) میزنه ب ماشین ویهان اونم ک پلیسه و….

خلاصه رمان شکنجه

صدایش را از پشت سرش شنید. حتی تن صدایش هم شر و شیطان بود. مطمئن بود از آن دخترهایست که از دیوار راست بالا می رود. به سمتش برگشت. تیپش هم پسرانه بود. نوع لباس پوشیدنش به یک خانم شبیه نبود. باید یکی یادش می داد زن بودن یعنی چه؟ _سلام علیکم آوین تیز نگاهش کرد. _سلام. ویهان داد زد: اوسا تعمیر کار در حالی که دستش را از روغن ماشین پاک می کرد از کنار ماشینی به سمتشان آمد. _جوونم داداش. هزینه رو خدمت خانم بگید. لحنش پر از بدجنسی بود. آوین دست به سینه نگاهشان کرد. _خانم ماشین این آقا حدود ۵۰ میلیون خرجش میشه، مال خودتونم ۲۰

میلیون خسارت دیده. آوین وا رفته نگاهشان کرد. یعنی چی؟ چرا این همه گرون؟ خانم شما مگه تو بازار نیستی، همه چیز سر به فلک کشیده. آوین آب دهانش را قورت داد. این همه پول را از کجا می آورد؟ بیمه ی لعنتی چرا آخر تمام شد؟ ویهان با لذت نگاهش می کرد. چیزی شده؟ آوین سرش را به چپ و راست تکان داد. هیچی. خب کی پرداخت می کنی؟ من به ماشینم احتیاج دارم. آوین رنگ پریده گفت: من برم بیرون و بیام. ویهان به دنبالش رفت. فقط فاصله اش را حفظ کرد. آوین گوشیش را برداشت تا به پدرش زنگ بزند. ولی در دسترس نبود. ویهان نگاهش کرد. می دانست مشکل دارد.

حداقل از رفتارش مشخص بود. ویهان به سمتش رفت. _برسیم به پیشنهاد من. آوین کلافه به سمتش چرخید. چه پیشنهادی؟ با من بیا. به سمت تعمیر کار برگشت. دستش را در هوا تکان داد. می بینمت اوسا. در خدمتیم. جلو افتاد و آوین هم به دنبالش. ماشین پارسی که پلاک شرکتی داشت کمی آنطرف تر پارک بود. آوین بی قید رفت و سوار شد. ویهان لبخند زد. ماشین را روشن کرد نگاهش کرد. بیشتر لباسش یا جین بود یا به رنگ سیاه گوشواره ی سیاه، انگشتر های سیاه که تمام انگشتش را پر کرده بود. حتی لاکش هم سیاه بود. تو شیطان پرستی؟ آوین ریلکس گفت: نه. به این سوال عادت داشت…

دانلود رمان شکنجه (جلد دوم) از رویا رستمی رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان اغتشاشگر از رویا رستمی

دانلود رمان اغتشاشگر از رویا رستمی رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان اغتشاشگر از رویا رستمی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

بارش بعد از مرگ مادرش، متوجه میشه که پدرش بهش چشم داره و با دستکاری شناسنامه می خواد عقدش کنه. فرار می کنه و میاد تو خونه ی هامین، مردی که متهم به قتل مادرشه.. هامین برای موندنش شرط می ذاره یا صیغه اش بشه یا خدمتکار خونه بشه…

خلاصه رمان اغتشاشگر

وحشت زده بود . به سرعت درون خیابان شروع به دویدن کرد. سایه آدم هایی که دنبالش می کردند بر وحشتش افزود . نفس نفس می زد . فقط به سرعت خودش را جلو ی اولین ماشین که داشت رد می شد انداخت. ماشین ترمز خشکی کشید. جوری که بوی لنت و ترمزش درون هوا پخش شد . معطل نکرد . فقط در صندلی عقب را باز کرد و سوار شد. -برو آقا، توروخدا برو . فقط در صندلی عقب را باز کرد و سوار شد.
-برو آقا، توروخدا برو . ماشین که حرکت نکرد نگاهش برگشت خورد. از دیدن کسی که کمی عصبی کنار گوشش نفس می کشید جا خورد . نگاهش تمام رخ به قیافه ی عصبی مرد افتاد. راننده از آینه نگاه می کرد. -چیکار کنم آقا ؟ -بیا این دختر و پیاده کن. فورا دستگیره را چسبید. -توروخدا کمکم کنید، دنبالمن… مرد کنار گوشش غرید: منو سنن، بزن به چاک تا پیاده ات نکردم. همان دم ماشینی کنار گوشش روی ترمز زد…

دانلود رمان اغتشاشگر از رویا رستمی رایگان pdf بدون سانسور

موضوعات
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ایران رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.