ایران رمان
انلود رمان جدید ایرانی و خارجی
دانلود رمان مرد قد بلند  دریا دلنو از دریا دلنو

دانلود رمان مرد قد بلند دریا دلنو از دریا دلنو pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان مرد قد بلند از دریا دلنواز با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

این داستان درباره ی زندگی دو تا خواهر دو قلوئه که به دلایلی جدا از پدر و مادرشون زندگی می کنند… یکیشون ارشد میخونه (رها) و اون یکی که ما باهاش کار داریم (آوا) لیسانسشو گرفته و دیگه درس نمیخونه و کار میکنه… آوا کار میکنه و با درآمد کمی که داره خرج زندگی ِ خودشو خواهرشو درمیاره، تا اینکه مشکلاتی سر راه آوا قرار میگیره که برگرفته از گذشته تلخی که داشته… اتفاقات و تلخی هایی که همیشه گوشه ذهن دوازده سالگیش جا خوش کرده دوباره خودنمایی میکنه…

خلاصه رمان مرد قد بلند

_الو سلام مطب دکتر تهرانی بفرمایید …. _سلام خانوم یه وقت می خواستم… _پرونده دارید؟… _نخیر، بار اولمونه مزاحم دکتر میشیم امان از این زبون ریختنای بیهوده… _شما سه شنبه ساعت ۱۱ می تونید بیاید؟ صدای نازکشو کشید و بعد مکثی کوتاه گفت: _بله ،بله… می تونم.. _پس لطف کنید سرساعت تشریف بیارید، خدانگهدار. مثل هربار… پرونده ها سرجاشون قرار گرفتند… کشوها قفل شدند… در اتاق دکتر رو هم بستم. ساعت چهار… وقت کار تمام! _آقای شفیعی من دارم میرم، کاری نداری ؟

_نه بابا جون خسته نباشی، به سلامت… کیفم رو از روی آویز برداشتم و از مطب زدم بیرون. با اینکه دکتر امروز مراجعه کننده زیادی نداشت ولی خیلی خسته شده بودم…. شماره ی رها رو گرفتم. یادم نبود امروز کلاس داره یانه… درست بعد چهار تا بوق جواب داد… می گفت چهار براش خوش شانسی میاره …! _سلام خواهری!.. _سلام ،کجایی؟ _بداخلاق… خشن… گلاب به روت تو دستشویی!!… توپیدم بهش… _ تو باز با موبایل رفتی دستشویی؟ به جون آوا دوباره بیفته تو چاه، همونو در میاری، میشوری، استفاده میکنی. افتاد؟..

با ناله جواب داد… _من الان وسط زمین و هوا یه لنگه پا واستادم بعد تو داری تهدیدم میکنی؟.. _دیگه رها گفتم، خود دانی. حالا کجایی؟ _وای تا من میام زور بزنم تو حرف خنده دار میزنی. معلومه که خونه ام! مگه من تو دانشگاه میرم دستشویی؟ _آهان یادم نبود؟ راستی مگه دوباره یوبس شدی؟ دوباره نالید_ آره آوا، اگه بدونی چقدر سخته دلت بخواد یکی یا چیزی بیاد ولی نیاد!! _ببین! _هان؟ _هیچی _دوست دارم خواهریِ بداخلاق..گوشیو قطع کردم و برای اولین تاکسی که نزدیکم رسید دست تکون دادم…

دانلود رمان مرد قد بلند دریا دلنو از دریا دلنو pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان شهر زیبا  دریا دلنو از دریا دلنو

دانلود رمان شهر زیبا دریا دلنو از دریا دلنو pdf بدون سانسور

دانلود رمان شهر زیبا از دریا دلنواز با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

به قسمت اعتقاد دارید؟ من نداشتم… هیچوقت نداشتم …ولی شاید قسمت بود که با بزرگترین ترس زندگیم رو به رو بشم…ترس دوباره دیدن کسی که فراموشش کرده بودم …آره من سخت ترین کار دنیا رو انجام داده بودم… کسی رو فراموش کرده بودم که اسمش قسم راستم بود… کسی که خودش اومده بود تو زندگیم ،خودش زندگیم رو تغییر داده بود و خودش از زندگیم رفته بود…‌ من اصلا اهل این صحبتا نبودم… سرم گرم زندگیم بود… با تنهایی خودم عشق می کردم… ولی خب می دونید هیچ اتفاقی، اتفاقی نمی افته!

خلاصه رمان شهر زیبا

همزمان با پرواز هواپیما، منهم به روزهای دوری سفر کردم. روزهایی که خاطرات زیادی را برایم رقم زده بود. لحظه های تلخ و شیرینی که بعد از این همه سال، هنوز هم بار غمش را روی دوشم احساس می کردم. خوب یادم هست اولین روزی که وارد اصفهان شدم. یک دختر بودم با هفت چمدان بزرگ که برای جابجایی هر کدامشان، زور هفت مرد لازم بود. رشته ای که با عشق و علاقه انتخاب کرده بودم و با وجود مخالفت های پدر و مادرم، شهر دیگری را برای تحصیل انتخاب کردم.

شاید اگر کمی بیشتر درس خوانده بودم یا برای رشته ی تحصیلی ام وسواس به خرج نمی دادم، سرنوشت چیز دیگری را برایم رقم می زد. پدر و مادرم من را به امید یکی از اقوام زن عمویم به اصفهان فرستادند، کسی که خانه ی دو طبقه ای داشت و او هم سال ها در اصفهان کار می کرد و درس می خواند. تمام امیدم برای گرفتن رضایت از پدر و مادر بیش از حد حساسم، زن عمو نرگس بود. آنقدر دوستم داشت که قول داد تا خانواده ام را به هرقیمتی راضی کند…

دانلود رمان شهر زیبا دریا دلنو از دریا دلنو pdf بدون سانسور

موضوعات
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ایران رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.