دانلود رمان سی ثانیه قبل از فراموشی از MEHRAN با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دو نوجوان هفدهساله که مبتلا به یک بیماری نادر مغزی هستند، در اولین برخوردشان شیفتهی یکدیگر میشوند اما مغز آنها دچار محدودیت است و توان ذخیرهی اطلاعات را فقط به مدت ۲۴ ساعت دارند. آن دو مجبور میشوند برای ماندگاری در ذهن یکدیگر، دست به کارهای خطرناکی بزنند…
خلاصه رمان سی ثانیه قبل از فراموشی
پلک هایش از آغوش یکدیگر طلب جدایی می کنند. همراه با چشمانی که تار و گُنگ می بینند، به سختی فضای اطرافش را برانداز می کند. صداها هنوز برایش واضح نیستند اما اشخاصی که اطرافش ایستاده اند، همچون ستارگانی در سیاهی شب به نوبت نمایان می شوند. روی چهره ی همگی نقطه ی مشترکی وجود دارد و آن هم بی شک نوعی از دل نگرانی است که پشت آواری از لبخندهای مصنوعی، سعی در مخفی کردنش می شود. دهان آن دخترِ هفده ساله دم به تلخی می زند. گویا از آخرین باری که لب به خوراکی زده است،
زمان زیادی می گذرد. گلویش خشکیده و اتاق همانند چرخوفلک دور سرش می چرخد. در این ساعات، تنها فامیل های درجه ی یکِ داخل اتاقِ ۱۴۶ نزد بیمار حق اتراق دارند. زودتر از هر شخص دیگری، یک خانم میانسال که علیرغم استفاده از کِرم ها و لوازم آرایشی همچنان روی صورت لاغر و استخوانی اش چین وچروک هایی هویداست، سعی دارد طوری صحبت کند که دل نگرانی و اندوهش را پنهان سازد اما به طور مطلوب موفق به انجام این کار نیست. -سلام دخترم. نمیدونی چقدر خوشحالم که دوباره دارم
چشم های خوشگلت رو میبینم! سوفیا به خودش می آید و متوجه می شود روی تخت بیمارستان بستری شده است. دستانش را بالا می آوردو نظاره گر آستین های گشاد و جادار لباس سبزرنگ بیماران می شود که مرتب به سمت بالا جمع شده اند. کیسه ی نصفه ی سرم را آشکارا احساس می کند که کنار او قرار دارد و سوزنش مستقیم به دست بی جان و ظریفش فرو رفته است. برای یاری به نفس هایی که سخت از حصار سینه اش آزاد می شوند،لوله های اکسیژن کانولای داخل حفره های باریک بینی اش قرار گرفته اند…