ایران رمان
انلود رمان جدید ایرانی و خارجی
دانلود رمان الماس جادویی از سلما علیزاده

دانلود رمان الماس جادویی از سلما علیزاده بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان الماس جادویی از سلما علیزاده با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

دختری خوشگل و مظلومی که نیمه شب به یک جنگل بزرگ میره و گیر یک خون‌اشام اصیل که پادشاه همون جنگل بزرگ هست میفته و طی اتفاقاتی ملکه اونجا میشه و هر روز به یک طریق از پادشاه دلبری میکنه…

خلاصه رمان الماس جادویی

دقیقا رو به روی همون جنگل بودم همون جنگل به ظاهر ترسناک! همینجا به خودم قول میدم یه روز حتما به این جنگل برم. همینطور که به جنگل و درخت های عجیب و غریبش نگاه می کردم دوباره حس کردم یه چیزی مثل برق و باد از توی جنگل رد شد! نکنه واقعا حرفای مردم راست باشه و اینجا پر جن و ارواح باشه؟ ولی جن و ارواح مال قدیما بود و الان وجود نداره! برای احتیاط بسم اللهی زیر لب گفتم که اینبار صدای خش خش درختا اومد. حس می کردم درختا هم چشم دارن و به من زل زدن! حتما حرفای بقیه هم روی من تاثیر گذاشته! تک خنده ای به خاطر افکارم کردم و به قدم زدنم ادامه

دادم که باز صدای خش خش اومد اینبار واقعا ترسیدم! آدم یک بار توهم میزنه دو بار توهم میزنه پشت سر هم که توهم نمیزنه… شاید هم یه انسان باشه و قصد ترسوندن من و داشته باشه. با این فکر با شک با صدای بلندی گفتم: کسی چند لحظه منتظر موندم ولی خبری نشد و دوباره اون صدای خش خش رو نزدیک تر حس کردم دیگه واقعا داشتم میترسیدم. ترسیده از جنگل فاصله گفتم و با قدمای تند به سمت خونه رفتم. ذهنم درگیر چیزی بود که دیدم! با گفتن اینکه اینا همش توهمه خودمو آروم کردم و وارد خونه شدم. _ سلام مامان. + سلام. _ کو بابا؟ + مطب هست دیگه. بابام دکتر مغز و اعصاب بود…

اونقدر ذهنم درگیر توهمات بود که به کل فراموش کرده بودم. _ یادم نبود… من میرم لباسم و عوض کنم. کمی نگاهش و توی صورتم چرخوند و بعد زمزمه کرد: باشه برو. به سمت اتاقم رفتم و بعد از تعویض لباسم جزوه دانشگام رو از توی کیفم در آوردم و مثل همیشه روی میزم که کنار پنجره بود نشستم رو به روی خونه ما خیلی سرسبز بود.  خیلی خوشگل بود برای همین هروقت به اونجا نگاه می کردم آرامش می گرفتم. سمت چپمون کلا بیابون هست و اگر کمی جلوتر بریم همون جنگل عجیب غریب رو می بینم! قبل از ما کسایی که توی این خونه بودن از ترس اون جنگل اسباب کشی کردن و رفتن…

دانلود رمان الماس جادویی از سلما علیزاده بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان جنون دلبستگی (جلد دوم) از دنیل لوری

دانلود رمان جنون دلبستگی (جلد دوم) از دنیل لوری رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان جنون دلبستگی (جلد دوم) از دنیل لوری با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

زن از تاریکی می ترسد مرد آن را حکم می کند. “در یک شب زمستانی زندگی این دو در هم تنیده می شود”. زن لباس هایش خیلی تنگ، پاشنه هایش خیلی بلند است. با صدای خیلی بلند می خندد، بدون رعایت آداب غذا می خورد و بیشتر گفته های کتاب ها را در هم می آمیزد. کمتر کسی می داند این فقط یک پنهان کاری ماهرانه برای مخفی کردن حمله های عصبیش است…

خلاصه رمان جنون دلبستگی

_ آیا تا حالا دنبال چیزی بودی، ساشا، چیزی که نتونی تغییرش بدی، مهم نیست چقدر تلاش کنی؟ عطر مالیم و وانیلیش، تاثیری که دست هایش تا چند روز بر من گذاشته بود، لباس های مسخره اش، صدای خنده گرفته و خفه اش که بدنم را غرق لذت و نشاط می کرد. _ بعد طعمش رو بچشی… و باعث بشه بلرزی.  _و یادت بره چرا در وهله اول نمی خواستی این کار رو بکنی؟ ساشا دهانش را باز کرد، بعد آن را بست. _چیزی رو می خوای که نمی تونی داشته باشیش.

کلمات طوری با ناباوری برزبانش جاری شد، انگار باور نداشت چیزی که می
خواهم را نمی توانم داشته باشم. آشفتگیم را کنار زدم. _چیزی را می خواستم که می توانستم داشته باشم. _ استفاده جالب از زمان گذشته. شاید اون رو نمی خوای چون همیشه می دونی نمی تونی به دستش بیاری.
زهرخندی زدم، متنفر بودم که همیشه حق با ساشا بود. همیشه جیانا را در قفسه ای دور از دسترس قرار داده بودم، نه به این خاطر که به تازگی با آنتونیو ازدواج کرده بود و اولین ملاقاتمان را فراموش کرده بود.

بلکه به این دلیل که چیزی واقعی و اصیل در موردش وجود داشت. او مرا آن طور که واقعا بودم می دید. کثیف. لکه دار. هر چیزی را که سعی کرده بودم در مورد کودکیم محو کنم، دیده بود. من برای فرار از گذشته ام سخت جنگیدم. من از عقب کشیده شدن به سختی اجتناب می کردم. باید خیالم راحت می شد که یک بار دیگر از دسترسم خارج شده بود، اما با خاطره
اخیرش که روی تختم دراز کشیده بود و سرانجام با چشمانی شیرین و مطیع به من خیره شده بود، هیچ احساس آرامشی نداشتم….

دانلود رمان جنون دلبستگی (جلد دوم) از دنیل لوری رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان رویاهای سرکش (جلد اول) از کریستین اشلی

دانلود رمان رویاهای سرکش (جلد اول) از کریستین اشلی رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان رویاهای سرکش (جلد اول) از کریستین اشلی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

سوفین یا فینی وایلد از پدر و مادرش یاد گرفته بود هر نفسی که می‌کشید یک گنج بود و باید به دنبال هر ماجراجویی برود که می‌توانست پیدا کند. فینی این درس را وقتی پدر و مادرش در یک سانحه هواپیمایی جان خود را از دست دادند، به سخت‌ترین شکل ممکن یاد گرفت. ولی هیچ وقت آن درس را فراموش نمی‌کند. هنگامی که می‌فهمد یک دنیای موازی هست که هرکسی در آن یک دوقلو دارد، جادوگری را پیدا می‌کند که او را برای تجربه بزرگترین ماجراجویی عمرش به آن جا بفرستد…

خلاصه رمان رویاهای سرکش

منظره پیش رویم چشمانم را مسخر زیبایی مبهوت کننده اش کرد، دوباره نفسم را بیرون دادم و گفتم: «وای خدای من.» شگفت انگیز، باورناپذیر و شدیداً معرکه بود. در هر ساختمانی که بودم، کمی بالاتر از سطح زمین و در طبقه دوم بودم و آن بیرون در پیش رویم یک سرزمین عجایب زمستانی قرار داشت. شهر یا شهرستانی کوچک دامنش را گسترانده بود ودر پس زمینه شهر با فاصله نه چندان دور و نه چندان نزدیکی کوهستانی با قله های برفی سر به آسمان شب پرستاره کشیده بود. سرم از این پهلو به پهلوی دیگر

می چرخید و به همه چیز با دقت نگاه می کردم. بیشتر ساختمان هایی که می توانستم در آن نزدیکی ببینم یک طبقه بودند و روی سقف هایشان لایه ای از برف دست نخورده برق می زد، از بیشتر دودکش ها دود مستقیماً به هوا می رفت. پنجره های مشبک با شیشه هایی ضخیم شان با نور شمع می درخشید و نورش روی زمین برف پوش می تابید. قندیل هایی که از سقف ها آویزان بودند با نور شمع هایی که از پنجره به بیرون می تابید و نور مشعل ها برق می زدند. خانه ها تا زیر پنجره ها با چیزی تیره رنگ

ساخته شده بودند و از پایین پنجره تا بالا با موادی رنگ روشن که رگه های تیره در خود داشت . به نظر می رسید این ساختمان ها در برف کاشته شده بودند، خیلی زیاد بودند، بعضی ها حتی به هم دیگر چسبیده بودند. همین طور که تماشا می کردم متوجه شدم که هیچ نقشه کشی شهری ای در کار نیست. به نظر می رسید ساختمان ها در هر جایی ساخته شده بودند، این جا و آنجا. گذرگاه های باریکی در بین آنها قرار داشت، به خاطر برفهای فشرده شده، مشخص بود که خیلی هم پر رفت و آمد بودند. بعضی از این جاده ها باریک و…

دانلود رمان رویاهای سرکش (جلد اول) از کریستین اشلی رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان ن نی از نی  ن. امیدیان

دانلود رمان ن نی از نی ن. امیدیان pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان ناز نیاز از ن. امیدیان با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

رمان در مورد یه دختر به اسم نازنین و یه سرگرد به اسم علی هستش رمان از زبان این دونفره اول رمان با قتل دوست نازنین شروع میشه علی تو تحقیقاتش به نازنین می رسه و بعد می فهمه که نازنین و مقتول باهم دوست بودن جریاناتی اتفاق میوفته و نازنین برای پیدا کردن قاتل دوستش با پلیس همکاری می کنه و با علی محرم میشه و…

خلاصه رمان ناز نیاز

قطره های آب رویه جسمم سر می خورد خودم رو بغل کردم… تنم یخ زدم هنوز می لرزید. اما هنوز‌ هم قلبم تند می زد…کمرم تیرهای ملایمی می کشید… گونه هام سرخ بود…شرم ؟ نه داغ بودن… پاهامو تو شکمم جمع کردم و خزیدم گوشه حمام که دیوار ها از کاشی های سفید رنگ بود… خطوط موهوم صورتی زنگشون رو نروم بود…صدای لعنتیش رو بغضم خط انداخت. هق زدم خیلی گریه کردم…

میگن همه ادمای این دنیا این پشیمونی رو تجربه می کنند. این عذاب وجدان رو پووف حداقل تنها بودم… فقط و فقط تو این احساس…به رنگش خیره شدم… باز حط افتاد تو ذهنم مثل صحنه ای که یه فیلم ویدئویی رو با سرعت به عقب بر می گردونی. من می مردم… بی شک… و چونم از بغض لرزید… روی تخت رفتم، پتو رو دور خودم پیچیدم. خیسی موهام خنکم کرد. می خواستمش، اه لعنتی… قطره قطره اشک می چکید…

دانلود رمان ن نی از نی ن. امیدیان pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان نیم به تو (جلد دوم) از م به تو (جلد دوم)  مریم

دانلود رمان نیم به تو (جلد دوم) از م به تو (جلد دوم) مریم بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان نیازم به تو (جلد دوم) از مریم با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

پارسا قبل ازخداحافظی با عزیز و آقاجون جریان مهمونی شبو گفت و یادآوری کرد که شامو خودش سفارش میده که کسی توی زحمت نیفته. بالاخره عزیز با کلی اصرار قبول کرد. از خوشحالی روی پا بند نبودم و خوشحالیم به عزیز و آقاجونم سرایت کرده بود…

خلاصه رمان نیازم به تو

تا موقع شام حرف خاصی زده نشد. بعد از صرف شام همه بسیج شدن وظرف ها رو جمع کردن البته نذاشتن من ازجام تکون بخورم، پدرهم یکسره خواسش به ساغر بود و تا می خواست از جاش بلند بشه قوری می گفت: ساغر تو بشین نمی خواد از جات تکون بخوری و پویا هم ساغرو نشوند و خودش بجای او بلند شد. با اینکارش همه به خنده افتادن آخه پویا اهل این کارها نبود. فرید هم به تقلید از پویا به پا خواست. بساط میوه که چیده شد آقاجون بعد از اینکه همه روبه سکوت دعوت می کرد گفت: از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است. بهتره تکلیف این بچه ها رو روشن کنیم کافیه هرچی حرف زدید…

همه سکوت کردن که ادامه داد: هم پسر برای خوتونه و هم دختر. این بچه ها در کنار هم بودن غیر از این سال هایی که پارسا ایران نبود… پویا پرید وسط حرف آقاجونو گفت: که البته آقا پارسا از اون سرد نیا تقریبا ” یک روز درمیون زنگ میزد و آمار پروا رو از من می گرفت. با این حرف همه به پارسا نگاه کردن و خندیدن، فقط من بودم که هاج و واج بهش زل زده بودم و عکس العمل نشون نمی دادم، پارسا کنار سیروس و درست روبروی من نشسته بود و با لبخند بهم نگاه می کرد، احساس فوق العاده ای داشتم . پس از اولم منو دوست داشته؟ بالاخره حرف ها با شوخی وخنده و صمیمانه زده شد نه کسی چونه زد

نه کسی سنگ انداخت ونه کسی بدخلقی کرد. پدر و مادرها با تمام وجود راضی بودن، عمه با محبت و بغض نگام می کرد و آروم سرشو تکون می داد‌. از دوری رامبد خیلی ناراحت بود. مهریه م ۱۱۰ سکه به نیت آقاامیرالمونین تعیین شد. فقط مونده بود موعد تاریخ عروسی، هرکی به چیزی می گفت… عمو رو به پارسا کرد و گفت: پارسا جان خودت روز بخصوصی رو در نظر نداری؟ پارسا داشت تکه ای سبب به دهان می داشت که یکدفعه گفت هفته دیگه! با شنیدن این حرف همه زدن زیرخنده، فرزاد نامزد درسا گفت: دکترجون بازم دم ما گرم هشت نه ماهی میشه نامزدم صدام در نیومده تو نیومده گازشو گرفتی…

دانلود رمان نیم به تو (جلد دوم) از م به تو (جلد دوم) مریم بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان در بند تعهد (جلد دوم) از Cora Reilly

دانلود رمان در بند تعهد (جلد دوم) از Cora Reilly pdf بدون سانسور

دانلود رمان در بند تعهد (جلد دوم) از Cora Reilly با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

همسر دانته کاوالارو چهار سال پیش فوت کرد اما یاد و خاطره‌اش هنوز ذهن دانته رو ترک نکرده. دانته در آستانه‌ی تبدیل شدن به جوان‌ترین رهبر یا باید دوباره ازدواج کنه یا ریسک ضعیف ظاهر شدن توی این جایگاه روبپذیره. ولنتینا برای ایفای این نقش انتخاب شده. اونم شوهرش رو از دست داده ولی در واقع اولین ازدواجش همیشه در حد یه نمایش سوری بوده. حتی بعد از مرگ شوهرش هم ولنتینا بار رازهای اونو به دوش می کشه، تا از عزت و آبروی یه مرد فوت شده و خودش محافظت کنه….

خلاصه رمان در بند تعهد

ماما یه قدم به عقب برداشت و نتیجه کارش رو تحسین کرد. موهای تیرهام به صورت حلقه های براق و نرم روی شونه ها و کمرم افتاده بودند. از سر جام بلند شدم. برای امروز یه دامن تنگ شیری و شومیز بنفش تیرهای که توی کمر دامنم بود، به همراه کفش های پاشنه کوتاه مشکی انتخاب کرده بودم. با قد صد و هفتاد و دو سانتی متریم جز بلندترین زن های مافیا محسوب میشدم و طبیعتا مادرم نگران بود که با پوشیدن کفش های پاشنه بلند از چشم دانته بیفتم. سعی نکردم بهش ثابت کنم که دانته حداقل دوازده سانتی ازم بلندتره

درنتیجه حتی با کفش های پاشنه بلند هم قدم ازش بلندتر نمیشد. و به هر حال امروز اولین باری نبود که منو می دید.قبلا چند بار همدیگه رو تو گردهمایی های مافیا دیده بودیم و حتی تو عروسی آریا که سه ماه قبل برگزار شده بود خیلی کوتاه با هم رقصیدیم. ولی هیچوقت جز تعارفات معمول حرفی بینمون زده نشده بود و بدون شک هیچوقت هم حس نکردم که دانته حتی خیلی کمی ازم خوشش میاد، اما خوب اون به تودار بودن معروف بود، پس کی میدونست واقعا تو مغزش چی میگذره؟ پرسیدم:

– از وقتی زنش مرده با کسی قرار گذاشته؟ معمولا این نوع خبرها به سرعت پخش میشد ولی شاید من حواسم نبوده. تو اکثر مواقع زنهای مسن فامیل جزئیات زندگی خصوصی دیگران رو زودتر از بقیه می فهمیدند. واقعیت این بود که غیبت کردن و شایعات سرگرمی اصلی خیلی هاشون محسوب میشد. ماما لبخند غمگینی زد. – نه به صورت رسمی. می گن نمیتونسته همسرشو فراموش کنه، ولی دیگه بیشتر از سه سال گذشته و حالا که قرار رهبر مافیا بشه نمیتونه با خاطرات یه زن مرده زندگی کنه….

دانلود رمان در بند تعهد (جلد دوم) از Cora Reilly pdf بدون سانسور

دانلود رمان رسوخ از مهشید حاجی زاده

دانلود رمان رسوخ از مهشید حاجی زاده رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان رسوخ از مهشید حاجی زاده با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

چشمانش!!! آن چشمانش به تنهایی برای پیکارِ میانِ چند مرد هابیل وقابیل شدنِ برادر با برادر خون وخونریزیِ میان دو طایقه بس بود. آرامشی که در وجودِ این الهه زیبایی بود در هیچ یک از قصرهایش جزیره هایش زنان و زیبایی های دور و برش نمی یافت. او باید صاحب آن چشمانِ جادو کننده کهربایی رنگ را برای خودش می کرد باید. خدای آن فرشته اگر می خواست انسان هایی را که خالقشان هست از دست من نجات دهد باید آن دختر را به من ببخشد با من نجنگ دلبر جان… این بازی یک سر برد دارد ان هم منم نه تو… شک نکن…

خلاصه رمان رسوخ

با ایستادن ماشین به خودش آمد و از فکر کردن به گذشته و سرنوشتش دست کشید. رسیده بود. خوشش نمی آمد از اینکه در را برایش باز کنند جلویش خم و راست شوند، خانوم خانوم صدایش کنند جلب توجه می کرد. دلش یک زندگیه معمولی می خواست معمولی…!!! زندگی ارام و بدون ِکشش و کنش. بدون استرس و ترس از دست دادن عزیزی. اما چه کاری می توانست کند، در این مورد هرچه با او بحث کرده بود فایده ای نداشت. اصلا دلش نمی خواست با اعتراض به باز کردن در ماشین و این تشریفات

فاجعه دفعه پیش تکرار شود اصلا. وقتی به فاجعه ماه پیش فکر می کند حالش بد می شود و اصلا دلش نمی خواد دوباره آن اتفاق تکرار شود. ماه قبل وقتی که در حیاط عمارت قدم می زد و از باغچه نسبتا بزرگش که خود تمام گل هایش را در دل خاکش کاشته بود لذت می برد سهیلا دختِر تازه ورود به کادر خدمه به همراه دو نفر از بادیگارد ها از خرید بر می گشتند را دید با لبخند به سویشان رفت. به زور از پاکت های خرید را برداشت که به خیال خودش بار کمتری بر روی دوش آن ها باشد ولی از شانس جلوی

پایش را ندید و افتاد فقط کمی کف دستش پوستش کنده شده بود. هین بلند سهیلا را شنید تشخیص نفس های حبس شده در سینه آن دو جوان برومند سخت نبود. با این که کف دستش و روی زانوی راستش کمی سوز می داد ولی زود از روی جایش بلند شد تا او نفهمیده وارد عمارت شود. ولی نمی داند که چگونه و چطوری او همیشه از همه ی حس ها واحوالاتش با خبر بود انگار که بو می کشد نمی داند که او از کجا خطر را در اطرافش حس می کند؟ امکان داشت مثل ردیابی که به او وصل کرده اند قطعه دیگری به او…

دانلود رمان رسوخ از مهشید حاجی زاده رایگان pdf بدون سانسور

موضوعات
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ایران رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.